صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل طراح قالب | ||
|
به نقل از همسر شهید : همه ی صفات خوب در او پیدا بود .... او بهترین مردی بود که در تمام سالهای زندگیم دیده ام .... عاشقانه یکدیگر را دوست داشتیم و خیلیها به عشق بین ما غبطه میخوردند .... بعد از ازدواج با او - بعد از شهادت ایشون - دیگر هیچوقت عاشق نشدم .... "چون کسی دیگر برایم ابوالفضل نمیشد" ..... همیشه خوش اخلاق و مهربان و باگذشت بود .... درخاطرم نیست یک بار بدخلقی کرده باشد .... اگر بدی بود از جانب من بود که او با بخشایش عظیمش مرا می بخشید.... همه را دوست می داشت و به فکر مردم جامعه بود ..... هیچوقت کسی را نمی آزرد و ناراحت نمی کرد...... مرد منطقی و خوش قلبی بود ........ پاسدار شهید ابوالفضل رضیعی برای شادی روح شهدای اسلام و هشت سال دفاع مقدس صلوات برچسبها: سلام .... پاییز داره از راه میرسه و درس و کتاب و مدرسه و دانشگاه .... این فرصت رو غنیمت شمردم که تشکر کنم از همه ی کسانیکه مشوق من در راه تحصیل بودند و همه ی کسانیکه زحمت کشیدند ...... دبیر های عزیزم از پیش دبستانی تا سال چهارم دبیرستان ..... مدیران و معاونان و کارکنان مدارس .... همه و همه ..... و بیشتر از همه خانواده ی عزیزم ..... و یه عذرخواهی بدهکارم به دبیرهای سه سال اخیر که دانش آموز خوبی شاید نبودم براشون ... تشکر و سپاس از خانم تاجبخش ، خانم عسگری، خانم درویشی ، خانم حاج مطلبی ، خانم یعقوبی و خانم قاسمی نژاد و البته دبیر عزیز فیزیک سال چهارم خانم فرهمندی .... این عزیزان درس زندگی هم به من آموزش دادند...... خیلی خیلی ازشون ممنونم ..... و یه تشکر ویژه ی ویژه ی ویژه ی ویژه از خانم مدیر سالهای اخیرمون که تو این چند سال منو نشناخت ..... !!!! ممنون و سپاسگزارم از همه ی عزیزان و دستشونو می بوسم .... خلاصه دوران مدرسه هم با تمام تلخی و شیرینیهاش گذشت و برامون خاطره شد........ آغاز فصل مدرسه رو به بچه مدرسه ایها تبریک میگم ........ و البته دانشجویان عزیز......!!!!!! پاییز مبارک ........ یاحق
آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور برچسبها:
سلام ......... آیت الله بهجت : چهل روز مانده به محرم چله ی گناه نکردن بگیرید ، تا سوز دل و اشک چشمانتان برای سید الشهدا فراوان گردد. از امروز دقیقا 40 روز مونده به محرم ..... اگه میتونیم بیایم یه قولی به خودمون بدیم که تو این 40 روز گناه نکنیم .... امکانش هست و بنظر من میشه ولی اگه فکر میکنید نمیشه .... سعی کنید حتی یه گناه فقط و فقط یه گناه رو از خودتون کم کنید حداقل تا محرم امام حسین (ع) و به نیت شادی دل آقامون امام زمان (عج) ....... اگه فقط گناه زبان رو ترک کنیم خیلی از گناهامون کم میشه ..... فقط قول بدیم که درجا نزنیم و پای حرف و قولمون باشیم ..... یاعلی ......... آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور برچسبها:
هی شعار میدن ما اگه کربلا بودیم.... نمیذاشتیم اونجوری بشه..... یادم میاد از بچگی بهمون میگفتن انشا بنویس که اگه کربلا بودی چیکار میکردی..... بابا چرا میرید تو گذشته..... حال رو ببینید..... اینجا ایرانه.... و الآن دوره امامت آقا مهدی موعوده ..... پس الآن وقتشه که خودتو نشون بدی...... الآن باید نشون بدی چند مرده حلاجی؟.... بیایم یه خورده به بچه ها یاد بدیم .... یاد بدیم که چی به چیه..... اینجا اگه خودتو درست کنی خیلی مردی...... اینجا..... باید پا در عرصه ی عمل گذاشت..... از بعضیا عذر میخوام ولی اینجا هرکس و ناکسی حرف زدنو بلده..... پس یاعلی......
ممنون که هستین..... موفق باشید – یاحق آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور برچسبها: درست شب جمعه بود .... من پنجره های روبه رومو باز کردم و فقط نگاه میکردم ..... نگاه ....... به تماشای افرادی مشغول بودم ..... شب جمعه بود ..... ساعت 12 شب ... نماز شب نمی خوندن ..... دعای کمیل هم نه .... دعای فرج؟؟؟.... دعای سلامتی آقا؟؟؟؟؟ زیارت آل یاسین ؟؟؟ .... نه بابا اینا چیه؟..... مطمئن هستم اون لحظه به یاد هرچیزی بودن به جز خدا و آقا ..... دوست ندارم گنگ حرف بزنم ...... پس بذارید براتون تعریف کنم ..... شب جمعه بود (یا همون پنجشنبه شب ) ..... مشغول کاری بودم ..... که.... یهو .... صدای جیغ ...... فریاد ..... به سرعت رفتم سمت پنجره ..... با خودم گفتم حتما کسی مُرده .... همسایه .... دوست یا آشنا ....... ولی ...... نه ..... خبرایی بود ...
جمعیت عظیمی رو دیدم ... یه جورایی شبیه بود به دسته ی عزاداری ..... ولی بیشترش رو خانوما تشکیل میدادند...... جلوی دسته یه آقایی گل گرفته بود دستش ....... به به ...... بعله .... آقا داماده ....
چند تا مرد هم دوروبرش و پشتشون سیل جمعیت خانوما که جیغ و داد و فریاد میزدند ...... البته یه سریها هم سینی گرفته بودند رو سرشون ..... بابا حنابندونه .....
حالا هاشواش چیه دیگه نصفه شبی؟؟؟ .... مثلا شب جمعه ست و متعلق به آقا صاحب الزمان .... تا دیروقت میزنن و می کوبن .... نه به فکر خدا هستند نه اقا و نه مردم ......
من نمیدونم .... به نظر شما درسته که مراسم عروسی و شروع یک زندگی مشترک اینطوری باشه؟؟ شما بگید درسته آیا؟؟
میتونم با صراحت تمام بگم که شروع این زندگی هیچ بار معنوی همراه با خودش نداره .... ان شاالله که همه ی جوونامون خوشبخت و عاقبت بخیر بشن .... ولی کاش هممون تو لحظات زندگیمون .... تو شادی و غم به یا خدا و بعد هم غربت و مظلومیت آقا بودیم ......
ای کاش ......
یاحق آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور برچسبها:
سلامتی دخترایی که آروم قدم برمیدارن و سنگین که مبادا دل نامحرمی بلرزه.... ♥ بفرست صلوات زهرایی پسند ♥
برچسبها:
سلام آقای خوبم ..... دلم گرفت .... و پر کشید به سمت جمکران ..... روسیاهم و گناهکار ..... ولی ...... منو ببخش که خیلی وقتا یادم میره وجودتو .... نگاهتو ..... یادم میره که یکی منتظر ماست ..... یکی نگاهش به اعمال ماست ..... یکی ظهورش به اعمال ما بستگی داره ..... یکی داره میبینه و گریه میکنه .... یکی چشاش از گریه کوچیک شده .....
یکی که خیلی امید داره به ما شیعه ها ..... مسلمونا .....
ببخش که یادم میره قولمو ..... قولی که 23 خرداد بهت دادم .... باهات پیمان بستم ولی باز هم پیمان شکستم ......
همه چی رو خراب کردم .... و باید از نو شروع کنم ..... هر چیزی راه و رسم خودشو داره ولی راهی که رفتم درست ترین نبود ..... همه چی رو از دست دادم ولی دوباره باید خودمو به همه ثابت کنم .....
آقاجان ..... خیلی بد کردم ..... من لیاقت اسم منتظر رو ندارم ..... هر وقت که به یاد غریبی و مظلومیتت میفتم دلم میگیره .... آخه من که کاری نکردم واسه اومدنت ..... حتی نتونستم گناهامو کم کنم تا تو ، آقای خوب من ، کمتر گریه کنی ..... فکر میکنم حق داری که منو نبخشی ..... منی که یادت هر از گاهی از ذهن داغونم رد میشه .... منی که چیزی نمیدونم ازت..... منی که تا دلم میگیره به یاد آرزوهای دنیویم میفتم .... منی که به گرفتن تبلت تو دستم افتخار میکنم ..... منی که ارزشم رو به داشتن موبایل با کلاس میدونم ..... منی که زندگیمو به خاطر چشم و هم چشمی و حرف مردم خراب کردم .... منی که مردم شدن خدای من .....
با اینهمه گناه و اشتباه ..... واقعا هنوز هم میدونم دوسم داری..... برای بخشیدن گناهام پیش خدا گریه میکنی ..... و تو بدترین شرایط دستمو میگیری ..... و منو به حال خودم رها نمیکنی .....
آقاجان شرمندتم ...... خدا جونم دوست دارم....... یاحق
آرمیتا – مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسبها:
باز آی ، باز آی
هر آنچه هستی باز آی گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی
توبه بر لب ، سبحه بر کف ، دل پر از شوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما
خدایا خودت دستمو بگیر......
همتون در پناه حق باشید .......
برچسبها: سلام............ آقاجان میگن مهم دله که باید وصل بشه ...... از ته دل میگم السلام علیک یا علی ابن موسی الرضاالمرتضی ......
کاش الآن بودم کنار پنجره فولادت ..... چقدر حرف برای گفتن دارم .....
نمیدونم از کجا باید بگم ...... از کدوم واژه باید شروع کنم ..... بی وفاییه اگه از مشکلات خودم بگم..... فقط میتونم بگم چه انتظار عجیبی ...... نه لازمه که شعر بگم و نه درد و دل ...... خودت یه نظری کنی متوجه میشی چه خبره ......
آقا ردم نکنیا ..... این دل پره از خیلی چیزا ..... خودت جوابشو بده..... شب تولدته ..... شیرینی ما یادت نره.....
التماس دعا - یاحق برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها: سلام .... خواستم دیگه نیام به وبم ولی دلم اصلا طاقت نمیاره..... هیچی فقط اومدم از هرکسی که داره این متنو میخونه بخوام که هر بدی اگه ازم دیده حلالم کنه ...... و به بزرگواری خودش منو ببخشه ..... هر کسی هر بدی که ازم دیده ببخشه ..... دیگه نمیخوام تکرار کنم ..... میخوام یه آدم دیگه بشم با لطف خدا ............ شما هم فقط کمک کنید و از مخ کار گرفتن بپرهیزید لطفا و نظر بی مورد ندید ..... چون مدیر این وب یعنی بنده این دفعه خیلی جدی شدم ...... مواقب اعمالتون باشید - از تک تکتون ممنونم که هستید
امیدوارم اونایی که باید منو ببخشن ..... حلال کنن ....... یاحق برچسبها:
سلام خدمت همه ..........
ایشان در صبح امروز (ساعاتی قبل) بر اثر ایست قلبی دعوت حق را لبیک گفت و چراغ روشن شهرستان بهشهر خاموش شد ..... خطبه های شکننده ی آیت الله جباری ،یارور رهبر ، نشان از تدبیر و شخصیت بزرگ ایشان بود..... ان شاالله روح بلند و ملکوتی این عزیز بزرگوار با ائمه و معصومین همنشین بشه و برای شادی روحشون صلوات ختم کنید..... یاحق برچسبها: [ دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:آیت الله سید صابر جباری,امام جمعه بهشهر, ] [ 10:7 ] [ آرمیتا ]
محمدصادق کوشکی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری فارس درباره تحریمهای اعمال شده علیه ایران پس از توافقنامه ژنو، گفت: در طول چند ماه پس از توافقنامه ژنو شاهد اضافه شدن تعدادی شخصیت و چهره سیاسی و مسئول ایرانی به لیست تحریمهای اعمالی بودیم و آمریکاییها هم به اشکال مختلف بیان کردند که تحریمهای ایران را نه تنها کاهش نداده و نه تنها چیزی از آن کم نشده، بلکه این تحریمها مستحکمتر شده است.
و رهبر......
..... ممنونم - یاحق برچسبها:
یا صاحب الزمان….
خوب شد ، نیستی نمی بینیکاسه های نداری ما را …
فقر و فحشا، فساد، بیکاری
دختران فراری ما را …
خوب شد، نیستی نمی بینیکه حیا از نگاه دنیا رفت
رزق و روزی خانه ها کم شدقیمت نفت هر چه بالا رفت
خوب شد، نیستی نمی بینیرهبر ما شکسته تر شده است
“أین عمار” روی لب دارد … کجاست پسرفاطمه …
باز هم طلحه فتنه گر شده است …
مهدی جان بیا و خودت درست کن …السلام علیک یا صاحب الزماناللهم عجل لولیک الفرج...................
خوب شد که نیستی..........
آرمیتا -مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسبها: سلاااااااااام....... روز دختر و آغاز دهه کرامت بر همگی مبارک......
روز دختر بر همه مبارک..... بیشتر از همه آبجی خودم..... با آرزوی موفقیت - یاحق آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور
برچسبها:
وقتی مُرده بودم..... گفتند : ما تا قبر نگهبان تو هستیم گفتم : من که نمرده ام ، من هنوز زنده هستم ، چرا مرا به قبر می برید؟ ولم کنید، من هنوز حس میکنم و حرف میزنم و می بینم..... پس هنوز زنده ام..... با لبخندی جوابم را دادند و گفتند : عجیب هستید شما انسان ها.... فکر میکنید که مرگ پایان زندگیست و نمیدانید که شما فقط خوابی کوتاه می دیدید و آن خواب وقتی می میرید تمام می شود..... در راه مردم را می بینم ، گریه می کنند و می خندند و فریاد می زنند...... و هرکس مثل من دو نگهبان همراهش.... از آنها پرسیدم : چرا اینکار را میکنند؟ گفتند : این مردم مسیر خودشان را میدانند .... آنهایی که به راه کج رفته بودند..... حرفش را با ترس قطع کردم: یعنی به جهنم میروند؟ گفتند :بله ..... و ادامه دادند: و کسانیکه می خندند اهل بهشتند. به سرعت گفتم : مرا به کجا می برند؟ گفتند : تو کمی درست راه می رفتی و کمی اشتباه .... گاه توبه میکردی و روز بعد معصیت.... حرفشان را دوباره با ترس قطع کردم : یعنی من به جهنم میروم؟ گفتند : رحمت خدا وسعت دارد و سفر طولانیست.... دورو برم را با ترس نگاه میکردم و در یک آن خانواده ام را دیدم ، پدرم و مادرم و .... برادرم ..... و فامیل هایم... به سوی آنها دویدم و گفتم : برایم دعا کنید ..... و کسی جوابم را نداد..... آرزو کردم که ای کاش صدایم را بشنوند.... آنها مرا به زحمت در قبر گذاشتند ..... پدرم را دیدم که بر رویم خاک می ریخت و برادرم را..... آرزو کردم که ای کاش جای آنها در دنیا بودم.... و توبه میکردم..... نشستم و فریاد کشیدم : ای مردم..... حواستان باشد که دنیا گولتان نزند ...... ای کاش نماز صبح را خوانده بودم..... ای کاش دعا کرده بودم که خداوند هدایتم کند ..... و توبه میکردم و گریه .... و روزانه توبه ام را تجدید میکردم ..... و گناهانم را تکرار نمیکردم..... سنگدل نمی بودم..... و معصیت نمی کردم ..... و معصیت نمی کردم...... و معصیت نمیکردم .............و معصیت نمی کردم.............. و روزی می آید که تو در قبر قرار خواهی گرفت......... آرمیتا - مدیر وبلاگ منتظران ظهور برچسبها: |
|
[ طراحي : بيرق عشق ] |