صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل طراح قالب | ||
|
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است
بنده: خدایا! خسته ام! نمیتوانم خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان بنده: خدایا خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان بنده: خدایا سه رکعت زیاد است خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام آیا راه دیگری ندارد؟ خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله بنده: خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب میکنیم بنده اعتنایی نمیکند و میخوابد خدا: ملائکه ی من ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است، امشب با من حرف نزده ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید خدا: اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نمازصحبت قضامیشود خورشید از مشرف سر بر میآورد ملائکه: خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟ خدا: او جز من کسی را ندارد... شاید توبه کند... بنده ی من تو هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری برچسبها: به عشق مادرم شعر مي سرايم /بدين اشعار غم دل مي زدايم تو اي مادر همان واژه عشقي/ همان ارزنده ي كل بهشتي دران وقت به جهان چشم باز كردم /جهان با مهر تو اغاز كردم در ان هنگام كه من نوزاد گشتم/ همه از عشق تو اباد گشتم به وقت كودكي كارم تو بودي/ به وقت بسي يارم تو بودي مرا مهر تو مادر بيكران است /بدين رويا مرا عشق به جهان است تو مشق مهر خويش بر دل نوشتي /تو اي مادر سزاوار بهشتي برايتان فقط من يك غلامم /اگربنده ي تو باشم همامم اميد وهستي ام هست مادر من/تا ابد سايه اش ماند سر من
باتشکر از یکی از دوستان که برام شعر می فرسته برچسبها: |
|
[ طراحي : بيرق عشق ] |